loading...
عاشقانه
باران بازدید : 83 1389/01/17 نظرات (0)
سلامی به گرمی دستان پر مهر خدا به شما دوستان عزیزم شاید!! پیش خودتون گفته باشید این یهو کجا رفت؟من یه مدت خیلی کوتاه رفته بودم refresh یک ذهنی،روحی... .فقط همین رو میتونم بگم که خیلی مؤثربود.این خیلی خوبه که آدم بتونه برای یه مدت هرچند کوتاه،فکر و ذهنش رو کنترل کنه.البته میدونم که کار همچین آسونی هم نیست،مخصوصا اگه توی یه شرایطی مثل شرایط اخیر من (که بهتره راجع بهش صبت نکنیم)قرار داشته باشیم.من بلافاصله بعد از امتحانات یه کار حسابداری موقت بهم پیشنهاد شد.با اینکه اصلا شرایط خوبی نداشتم اما قبول کردم.یکی دو روز اول کارم افتضاح بود چون یه چیزایی فکرم رو مشغول کرده بود که به هیچ طریقی نمتونستم ازشون خلاص بشم.اما تصمیم خودم رو گرفتم،شروع کردم به اینکه فقط یه ساعت خاصی مثلا آخر شب قبل از خواب به این موضوع فکر کنم،و ساعت هایی که کار میکنم فقط حواسم به کارم باشه.خیلی برام سخت بود!اما تونستم چون خودم خواستم و ارده کردم.هم کارهای حسابداری رو درست انجام میدم هم به کارهای روزمره میرسم. وقتی که شرایط الانم رو با یه ماه پیش یا همین دوهفته پیش مقایسه میکنم ،فقط خدا رو شکر میکنم و به قول یکی از دوستان که این شعر رو برام نوشته بود( فکر میکنم از حافط باشه):

دور گردون گر دو روزی بر مراد ما    نرفت دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور

از هفته آینده کلاسا شروع میشه امیدوارم بتونم کارم رو تا اون موقع تحویل بدم. امروز نظراتون رو خوندم و خیلی ازتون ممنونم!!!!!!!!!!!!!!! این تصویرزیبا رو تقدیم میکنم به تو دوست عزیزی که چند لحظه ای رو با من بودی!

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
ای نام تو دیباچه ی دیوان عشق / تو آرمان مطلوب منی.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 26
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 14
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 15
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 15
  • بازدید ماه : 19
  • بازدید سال : 22
  • بازدید کلی : 1,060
  • کدهای اختصاصی
    دیوونتم