زندگی آخر سراید بندگی در کار نیست
بندگی گر شرط باشد زندگی در کار نیست
اگر خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد
خواهان کسی باش که خواهان تو باشد
اسم تو را خال زدم در بدنم
تا که محفوظ بماند از نام تو در کفنم
من هستم و سکوت غم انگیزی را که به آن عشق می گویند
کاش که در سینه ما را این دل دیوانه نبود
اگر میتوانستم مجازاتت کنم از تو می خواستم: به اندازه ای که من تو را دوست دارم دوستم داشته باشی.